سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طنز
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
چهارشنبه 89 خرداد 12 ساعت 6:0 عصرچت

مدرک داشتن

 چت

شدم با چت اسیر و مبتلایش***شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم***تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد***ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش***کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست***ز صورت هم نگو البته زیباست


ندیده عاشق زارش شدم من***اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم***به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام***که باشد همسر و امید فردام


متن فوق توسط: امیش گله نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
طنز
امیش گله
شیطون -درسخون- جگربابامم
فهرست موضوعی یادداشت ها
چت . کم وزیاد . می گفتن .
آرشیو یادداشت ها
زمستان 1388
بهار 1389
لوگوی من
طنز
لوگوی دوستان من

آهنگ وبلاگ من
اشتراک در خبرنامه